اصل در تمییزاین نوشتار به بررسی چند اصل پیرامون تمییز پرداخته و در ضمن هر اصل از امکان مخالفت با آن و موارد مخالف در صورت امکان، بحث میکند. اصل در تمییز، از مجموعه مباحث باب تمییز است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد؛ از این رو به خوانندهی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل تمییز و مطالب مذکور در آن مراجعه کند. ۱ - ذکر تمییز در کلاماصل در کاربرد تمییز این است که در کلام ذکر شود؛ اما گاهی با این اصل مخالفت شده و تمییز از کلام حذف میشود و آن در صورتی است که نسبت به آن، علم وجود داشته باشد؛ [۱]
الصفایی البوشهری، غلامعلی، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوّم، ص۱۹۰.
مانند: «عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَرَ»؛ «نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شدهاند!». در این آیه شریفه لفظ تِسعَةَ عَشَرَ، ممیَّز میباشد که تمییز آن (ملکاً)، با وجود این قرینه که آیه مذکور و آیات قبل به بیان حالات قیامت پرداخته و مامورین عذاب، فرشتگان هستند، معلوم بوده و از کلام حذف شده است؛ تقدیر عبارت تِسْعَةَ عَشَرَ مَلَکاً بوده است. [۳]
الصفایی البوشهری، غلامعلی، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوّم، ص۱۹۰.
۲ - تاخّر تمییز از عاملدر تمییز اصل بر این است که بعد از عامل خود ذکر شود ولی گاهی در تمییز نسبت با این اصل مخالفت شده و تمییز بر عامل خود مقدّم میشود. تقدّم تمییز نسبت بر عامل خود در صورتی است که عامل آن متصرّف (فعل متصرف، فعلی است که همیشه به صورت یک صیغه واحد نیست بلکه به صیغههای دیگری میآید همچون عَلِمَ که به صورت یَعلَمُ و اعْلم نیز میآید. در مقابل، فعل غیر متصرف است که فقط به یک صیغه میآید. مانند: عسی و تعال.) [۴]
الصفایی البوشهری، غلامعلی، بداءة النحو، قم، مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۶ هـ ش، چاپ دوّم، ص۸۰.
(غیر جامد) باشد؛ [۵]
ابن عقیل، بهاء الدین عبدالله بن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیه ابن مالک، انتشارات لقاء، چاپ اول، ۱۳۷۵ه.ش، ج۲، ص۲۹۲.
مانند: «اَنَفساً تَطیبُ بِنَیلِ المُنی؟»؛ در این مثال نَفساً تمییز نسبت بوده که بر عامل خود (تَطیبُ) مقدّم شده است.نکته: در صورتی که عامل، فعل یا شبه فعل باشد قرار گرفتن تمییز بین عامل و معمول جایز است؛ [۶]
الغلایینی، مصطفی، جامع الدروس العربیّة، لبنان، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۵ه.ق، چاپ اوّل، ج۳، ص۱۲۴.
مانند: «طابَ نفساً علیٌّ»؛ در این مثال عامل تمییز، فعل (طابَ) بوده و تمییز (نفساً) بین عامل (طابَ) و معمول (علیٌّ) قرار گرفته است.۳ - جامد بودن تمییزاصل در کاربرد تمییز این است که جامد باشد اما گاهی با این اصل مخالفت شده و تمییز در کلام به صورت اسم مشتق ذکر میشود؛ مانند: «فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرَّاحِمینَ»؛ «خداوند بهترین حافظ و مهربانترین مهربانان است». در این آیه شریفه حافِظاً اسم مشتقی است که تمییز واقع شده است. ۴ - مفرد بودن تمییزاصل در کاربرد تمییز، مفرد بودن آن است؛ از این رو تمییز در کلام به صورت جمله و یا شبه جمله (شبه جمله عبارت است از: ظرف مکان، ظرف زمان و جار و مجرور.) (مخالف اصل) واقع نمیشود. [۱۰]
حسن، عباس، النحو الوافی، بیروت، مکتبة المحمدی، ۱۴۲۸هـ.ق، چاپ اول، ج۲، ص۳۳۴.
۵ - نکره بودن تمییزاصل در کاربرد تمییز این است که نکره باشد؛ اما گاهی با این اصل مخالفت شده و تمییز در لفظ معرفه و در معنا نکره میآید؛ [۱۱]
الغلایینی، مصطفی، جامع الدروس العربیّة، لبنان، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۵هـ.ق، چاپ اوّل، ص۴۷۲.
مانند: «عَلامَ مُلِئتَ الرُّعبَ؟ و الحَربُ لم تَقِد»؛ در این مثال الرُّعبَ تمییزی است که در معنا نکره بوده اما در لفظ به جهت اتصال ال زائده، معرفه میباشد. [۱۲]
الغلایینی، مصطفی، جامع الدروس العربیّة، لبنان، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۵هـ.ق، چاپ اوّل، ص۴۷۲
۶ - پانویس
۷ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اصل در تمییز»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۲۸. |